سرور هادیان | شهرآرانیوز؛ تا چند سال پیش با خودش فکر میکرد روزی در گوش فرزندش لالایی میخواند و این را زمزمه میکند که پس از تولد او، چطور دنیایش تغییر کرده و حالش بهتر شده است؛ در گوشش نجوا میکند که چطور عشقی که فرزندش به او داده، جهان بینی اش را عوض کرده و جهان را جای بهتری برای زیستن کرده است. چند سالی گذشت و رخت سفید عروسی بر تن کرد.
اگرچه آن تصاویر زیبایی را که از داشتن فرزند، از دوران نوجوانی در ذهنش ساخته بود، گاه وبیگاه با خودش مرور میکرد و دلش غنج میرفت برای اینکه یک نوزاد تازه از راه رسیده، شور وهیجان تازهای را برای زندگی شان به ارمغان بیاورد، اما مشغلههای روزگار و درس و کار و از همه مهمتر نگرانی از پذیرفتن مسئولیت فرزند، او را برای ساختن آن رؤیای دوران نوجوانی به شدت دو دل کرده بود.
همسرش هم نگرانیهای مشابهی داشت که سبب شده بود هر دو نفر فعلا قید بچه دار شدن را بزنند. حالا، اما حدود هشت سال از شروع زندگی مشترکشان میگذرد و اگرچه دل به دریا زده اند و میخواهند که بچه دار شوند، اما در همان قدم اول مانده اند و به دنبال راهی هستند برای باز کردن گرهی که قبلا به راحتی با دست باز میشد و به قولی نیاز به دندان نداشت.
هر دو مدرس دانشگاه هستند و بیش از پنج سال از دوران نامزدی و ازدواجشان میگذرد، اما هنوز هم برای فرزندآوری مردد هستند. نوشین درباره علت نداشتن تصمیم جدی برای فرزندآوری میگوید: من و همسرم در دوران دانشجویی با هم آشنا و بعد هم وارد فضای کار شدیم و بالاخره زندگی مشترکمان را شروع کردیم، اما تا زمانی که به یک ثبات نسبی در کار نرسیم، هردو نگران هزینههای فرزند و تأمین آینده او هستیم.
همسر او نیز توضیح میدهد: تصمیم به فرزندآوری اولین مرحله است؛ آمادگی روحی هم باید داشته باشیم و تأمین آینده فرزند نیز برعهده ماست و ما هنوز به این مرحله نرسیده ایم.
حمیدرضا و همسرش هم از زوجهای مشهدی هستند که بیش از شش سال از ازدواجشان گذشته است. او موبایل فروش است و درباره تصمیمشان برای تأخیر در فرزندآوری میگوید: من و همسرم خیلی به هم علاقه داریم، اما احساس میکنیم هنوز از عهده مسئولیتهای فرزند برنمی آییم. خوشبختانه مشکل اقتصادی نداریم، اما وقت برای بچه داری همیشه هست. من و همسرم دلمان میخواهد سفر، میهمانی و پس انداز برای آینده را در اولویت قرار دهیم.
صدف سی وشش ساله را هم در مطب یکی از پزشکان متخصص زنان میبینیم که برای درمان ناباروری مراجعه کرده است. او معتقد است که زمان فرزند آوری، سلیقهای است و به موقعیت و فرهنگ افراد بازمی گردد، ولی داشتن اطلاعات درست هم درباره انتخاب زمان بارداری مهم است.
او ادامه میدهد: هفت سال از زندگی مشترکمان میگذرد و از دو سال قبل که با همسرم تصمیم به داشتن فرزند گرفتیم، متأسفانه هنوز موفق به این امر نشده ایم. به دلیل افزایش سن من و همسرم، در پروسه درمانی قرار داریم. احساس میکنم گاه شرایط ممکن است آن طوری که برنامه ریزی میکنیم، پیش نرود.
دکتر مریم عباسی دلوئی، جراح، متخصص زنان و زایمان و نازایی است که درباره زمان مناسب برای فرزندآوری توضیح میدهد: به طور قطع عدد خاص یا آمار دقیقی در این مورد نمیتوان گفت؛ زیرا چندین عامل باعث افزایش تعداد ناباروریها میشود که یکی از مهمترین آن ها، سن زیاد افراد در زمان ازدواج است.
او صحبتش را این طور ادامه میدهد: بهترین باروری یک خانم در سنین بین بیست تا بیست وپنج سالگی میتواند باشد؛ زیرا تخمکها در این سنین بهترین بازدهی را دارند. به مرور که سن خانمها افزایش پیدا میکند، به خصوص در سنین بیشتر از ۳۵سال، تعداد بیماریهای ژنتیکی در جنین افزایش مییابد یا احتمال سقط جنین بیشتر میشود.
عباسی درباره افزایش ناباروری هم زمان افزایش سن بانوان هشدار میدهد: از سن ۳۵سال به بالا، میزان باروری یک خانم به طور میانگین در هر ماه حتی نسبت به ماه قبل کاهش مییابد. توصیه ما این است که اگر زوجی برای شناخت یکدیگر نیاز به زمان دارند، این زمان آن قدر زیاد نباشد که زمان طلایی شان را برای باروری از دست بدهند.
او با اشاره به تعویق فرزندآوری به دلایلی مانند تحصیل، روبه راه شدن وضعیت مالی و... بیان میکند: به طور مثال با سن ۳۸سال و با گذشت ۱۰سال از ازدواج، ممکن است با یک سیکل ناباروری مواجه باشیم که مجبور به درمان از راه آی وی اف شویم و این درحالی است که احتمال جواب ندادن این روش هم با افزایش سن بیشتر میشود.
عباسی ادامه میدهد: به نظر من اگر کسی قصد ازدواج و باروری را دارد، حداقل بین یک تا ۳ سال به این موضوع بیندیشد، اما اگر زن یا مردی در سن بالا ازدواج میکند، یعنی بالاتر از سن ۳۵سال، یا خانمهایی که سابقه بیماریهای زنان مانند آندومتریوز یا کیستهای تخمدانی یا بیماری زمینهای دارند، این احتمال را برای ما گوشزد میکند که ممکن است به سمت ناباروری پیش بروند. دیگر به این افراد نمیتوانیم خیلی فرصت بدهیم و حتی تأکید میکنیم بعد از شش ماه، در صورت باردارنشدن حتما برای درمان اقدام کنند.
او این نکته را هم یادآوری میکند که در پزشکی، زمانی یک زوج را نابارور میدانند که یک سال از رابطه بدون پیشگیری شان گذشته باشد؛ البته در خانمی که بیشتر از ۳۸سال سن یا سابقه بیماریهای گفته شده را دارد، حتی مدت زمان یک ساله هم مطرح نیست و باید زودتر مراحل پیگیری و بررسی درمان را شروع کنند.
به گفته عباسی، حتی در مردان هم کیفیت اسپرم با افزایش سن به خصوص بالای چهل سال کاهش مییابد و این خودش باعث سقط جنین در مادر میشود، این درحالی است که معمولا همه تصور میکنند علت سقط جنین فقط بیماری مادر است.
او تأکید میکند: فراموش نکنیم که سقط جنین میتواند باعث کاهش میزان باروری یا عوارضی، چون عفونت شود.
دکتر حامد بخشی، جامعه شناس و عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی، نیز درباره ریشههای جامعه شناسی تعویق در فرزندآوری میگوید: علاوه بر مسئله اقتصادی که جای خود دارد و مهم است، زوجهای امروز محاسبه عقلانی میکنند و معتقدند که تا قبل از آنکه زندگیشان به ثبات نسبی نرسیده است، آمادگی بچه دار شدن را ندارند.
به گفته او، یکی از عوامل مؤثر بر تأخیر در فرزندآوری، گفتمان مسئولیت درباره فرزند است که در این سالها به ویژه از زبان روان شناسان و متخصصان علوم تربیتی زیاد مطرح میشود. طرح مکرر نکات و گفتارهای مربوط به فرزندپروری مطلوب و ملاکهای بسیاری که برای «والدین خوب» مطرح میشود، افراد را درباره احساس مسئولیتی که دربرابر فرزندشان دارند، حساس کرده است.
در گذشته این میزان احساس مسئولیت و گفتمان مربوط به آن وجود نداشت و بچه همین که به دنیا میآمد، سهم خودش را گرفته بود و از آن به بعد والدین در حد تغذیه و تا حدی تربیت او به شکل متداول و نرمال، احساس وظیفه میکردند. این بود که فرزندآوری یک تصمیم بحرانی و پرمسئولیت، شمرده نمیشد.
بخشی ادامه میدهد: امروز میبینیم که گفتارهای روان شناسی و تربیتی درباره وظایف والدین درمقابل فرزندان، به نوعی به والدین احساس گناهکاری القا میکند. ازسویی مطالبه فرزندان از والدین نیز زیاد شده و درمجموع مسئولیت والدین، بسیار سنگین شده است، از این رو معمولا والدین در سالهای اول زندگی شان و حتی در سالهای بعد که میخواهند برای فرزندآوری تصمیم بگیرند، خیلی محتاطانه عمل میکنند.
این جامعه شناس تصریح میکند: نکته بعدی، آمار نرخ درخورتوجه طلاق در سالهای اول زندگی یعنی صفر تا چهار سال پس از ازدواج است. افزایش نرخ طلاق، زوجها را برای فرزندآوری در سالهای اول زندگی محتاط میکند و آنها ترجیح میدهند پس از گذراندن دوره بحرانی زندگی زناشویی، فرزندی داشته باشند. این تصمیم البته با توجه به مسائل و دشواریهایی که بزرگ کردن یک بچه به تنهایی برای هریک از والدین دارد و حتی مسائلی که خود آن بچه ممکن است دچارش شود، فواید بسیاری هم برای والدین و هم برای فرزندان دارد.
بخشی، با اشاره به اینکه فراگیری طلاق در زندگی زناشویی، مربوط به چهار تا پنج سال اول زندگی است، بیان میکند: به نظر میرسد منطقی است هنگامی که والدین تقریبا از دوران بحرانی طلاق عبور کردند، بعد از آن تصمیم به بچه دار شدن بگیرند تا دست کم آسیبهای بعدی را کاهش بدهد.
او بیان میکند: نکته بعدی، وضعیت بسیار متغیر جامعه و پیشبینیناپذیری وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه ماست که احساس امنیت نسبی را از افراد، ازجمله والدین، گرفته است. به طورکلی انسانها زمانی اقدام به فرزندآوری میکنند که احساس امنیت و اطمینان نسبی داشته باشند و دربرابر آیندهای که پیش روی آن هاست، تاحدی احساس آشنایی و ثبات کنند.
بخشی توضیح می دهد: عوامل مؤثر بر تأخیر در فرزندآوری، هرچه به سمت طبقه متوسط نزدیکتر میشویم و از جامعه روستایی به جامعه شهری و از جامعه شهری به جامعه شهرهای بزرگ نزدیکتر میشویم، تشدید میشوند و با قدرت بیشتری عمل میکنند، بنابراین در طبقه متوسط، بیش از سایر طبقات و در جامعه شهری مدرن، بیش از جوامع شهرستانی و روستایی، مسئله تأخیر در فرزندآوری دیده میشود.
زهره معینی، روان شناس، هم میگوید: از منظر روان شناسی، فرزند یک پایه بسیار محکم برای رابطه زوجها و انگیزهای است برای ادامه رابطه که هر دو والد را به سمت استقلال و احساس مسئولیت پیش میبرد.
او بیان میکند: فاصله زمان ازدواج تا فرزندآوری به خیلی از عوامل بستگی دارد. میتوان به سن ازدواج زوجها اشاره کرد که اگر در سنین کم مثلا در بیست سالگی باشد، هنوز پختگی و بلوغ عاطفی رخ نداده است تا بخواهند یک بچه را وارد رابطه شان کنند، بنابراین آمادگی فرزندآوری را ندارند. ما میگوییم فرزند باید زمانی وارد یک رابطه شود که طرفین به سطحی از بلوغ عاطفی، عقلی و احساسی رسیده باشند.
معینی بهترین سن فرزندآوری از لحاظ روان شناسی را معمولا همان سه تا شش سال بعد از ازدواج میداند و میگوید: بهترین زمان برای فرزند اول، این زمان است، اما اینکه برخی قید بچه دار شدن را میزنند یا فرزندآوری را پس از این زمان هم به تأخیر میاندازند، دلایل مختلفی دارد که یکی از آن ها، آموزههای جامعه است که تأکید میکند با تولد فرزند آزادیها پایان مییابد، پس تا فرزند نداری، میتوانی به سفر، تحصیل، کار، دورهمی دوستانه و... بپردازی.
او ادامه میدهد: انگار فرزند قرار است دست و پای افراد را ببندد و دیگر قرار نیست بعد از آن هیچ کاری انجام شود؛ البته وقتی که مرد در پروسه نگهداری و رشد فرزند دخیل نباشد، این ترس برای خانمها وجود دارد که من اگر بچه بیاورم، مجبورم در خانه بمانم و...، اما اگر نگهداری از فرزند با هم فکری، همراهی و همکاری هر دو نفر باشد، این ترس از بچه داری و محدود شدن، کمتر میشود.
به گفته این روان شناس، یکی دیگر از عوامل، مشغله مالی افراد است. علاوه بر این، سن بالای ازدواج یکی دیگر از عوامل است. اگرچه میگویند برای پسرها دوره طلایی خیلی مطرح نیست ولی برای خانمها دوره طلایی باروری تا سی وپنج سالگی است و بعد از آن شرایط کمی سخت میشود؛ به همین دلیل اگر برای بارداری دوره طلایی خانمها سپری شود، ممکن است از آوردن فرزند منصرف شوند.
معینی درباره تبعات دیر فرزنددار شدن هم میگوید: هدف نهایی و غایی هر ازدواج، رشد و کمال است که این رشد و کمال برای زوجهایی که مشکلی برای باروری ندارند، به طور قطع وجود یک فرزند است. فرزندپروری راهی برای کمال شخصیت افراد است؛ زیرا ما نیستیم که بچه را بزرگ میکنیم، بلکه درواقع فرزند، ما را بزرگ میکند.
او ادامه میدهد: حالا فرض کنید در رابطه بچه نباشد یا فرزندآوری به تعویق بیفتد، آن گاه تنشها و تعارضها افزایش مییابد و درواقع رابطه والدین پویایی ندارد و حتی به آینده نظری ندارند؛ چون مسیرشان را طی کرده اند و همچنین افراد بیش از پیش در معرض اختلالات خلقی مثل اضطراب، افسردگی و به خصوص وسواس قرار میگیرند؛ چون بیشتر با شرایط تنهایی دست به گریباناند.
انسانها هرقدر سنشان افزایش مییابد، منزویتر میشوند و مانند دوران جوانی پرارتباط نیستند و اگر در این رابطه، بچه هم که انگیزهای برای چالشی کردن زندگی است نباشد، افراد منزوی تر، درخودرفته تر، سردتر و وسواسیتر میشوند و درمجموع سازگاری شان دربرابر موقعیتها کاهش مییابد.
معینی معنای «سازگاری» را این طور بیان میکند: یعنی اگر مشکلی پیش بیاید، چگونه از آن مشکل عبور میکنید. فرزند، شما را در چالشی درگیر میکند که هر روز مسئله و حل مسئله داشته باشید، اما بدون فرزند با مسئلهای مواجه نیستید، درنتیجه قدرت سازگاری تان کمتر میشود.
او به تصمیم برخی زوجها برای نگهداری از حیوانات خانگی به جای فرزند اشاره و بیان میکند: فرزند از شما تعامل میخواهد و شما را وادار میکند پویا و سرحال باشید، اما در نگهداری سگ و گربه، این رابطه کاملا یک طرفه است، چالشی ندارد و مجبور نمیشوید به خاطرش دانشتان را به روز کنید.
به گفته این روان شناس، ادامه وضعیت فعلی و تصمیم برخی زوجها برای نداشتن فرزند، سبب میشود افراد در آینده تنهاتر، منزوی تر، درون گراتر و افسردهتر شوند. تأخیر در فرزندآوری همچنین سبب افزایش شکاف نسلی بین والدین و فرزندان میشود. تصور کنید بین مادر و فرزندی در اولین بارداری تفاوت سنی حدود چهل سال باشد؛ این بچه به سن جوانی که برسد، مادرش شصت سال سن دارد که یا با واکر راه میرود یا حوصله ندارد یا نمیتواند فرزندش را که نیاز به حمایت دارد، همراهی کند.
معینی تصریح میکند: انگار نسلی که میآید، قرار است یک خانه سالمندان را مدیریت کند؛ یعنی خواهر و برادری ندارد و یک پدر و مادر سالخورده دارد که یا مریض هستند یا باید به آنها رسیدگی کند و مراقب دکتر و داروهایشان باشد. درنتیجه این فرزندان هم حوصله چندانی ندارند و با نسلی مواجه خواهیم بود که همیشه مضطرب است و به فضای بیرون از خانه متمایل میشود؛ زیرا در خانواده و خانه، فضای مفرحی ندارد.
به اعتقاد او، آسیب مهمتر برای این نسلی که فاصله سنی اش با والدین زیاد است، آسیبی است که هیچ مشاور و روان شناسی نمیتواند آن را درمان کند.